معنی سازمانهای نیکوکاری
حل جدول
موسسات خیریه
نیکوکاری
احسان
احسان و نیکوکاری
نیکی، بخشش
عمل خیر و خداپسندانه
نیکوکاری
لغت نامه دهخدا
نیکوکاری. (حامص مرکب) لطف. کرم. احسان. برّ. (السامی). خوبی. مبرت. (یادداشت مؤلف). خیر. کار خیر کردن. دستگیری: هرکه اخبار گذشتگان را بخواند... بتواند دانست که نیکوکاری چیست... و چیست که از مردم یادگار ماند. (تاریخ بیهقی). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. (کلیله و دمنه). علم به کردار نیک جمال گیرد که میوه ٔ درخت دانش نیکوکاری و کم آزاری است. (کلیله و دمنه).
مترادف و متضاد زبان فارسی
احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیککنشی،
(متضاد) بدکرداری
فارسی به ایتالیایی
beneficenza
فارسی به عربی
صدقه
واژه پیشنهادی
خیرات
سازمان های نیکوکاری
موسسات خیریه
بر خلاف حقیقت خود را به نیکوکاری جلوه دادن
ریاکاری
یکی از دو برادر نیکوکاری که در مطبخ ضحاک آشپز بودند
ارمائیل
کرمائیل
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
492